بهترین وبلاگ ادبی
ادبی - اس ام اس - شعر - متنهای زیبا - عـکسهای زیبا -
 
 

هر روز زندگی می کند و با چشمانی آرام دنیا را می نگرد،

با همه در آرامش به سر می برد و ذهن آرامش را هیچ چیز آشفته نمی کند...

نه چیزی را دوست دارد و نه متنفر است،نه غصه می خورد و نه چیزی آرزو می کند...

با پشت کردن به خوب و بد،هر آنچه را پیش می آید به عنوان خواست خدا می پذیرد...

در سرما و گرما یکسان است،در خوشی و درد،در نکوهش و ستایش،از همه ی تعلقات

آزاد،ایمانش استوار و قلبش مالامال از اخلاص است...

در مناظر گوناگون دنیای گوناگون،تنها به خدای خود پیوسته است و

در او پناه حقیقی را می یابد.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 30 تير 1391برچسب:, :: 23:1 :: توسط : فرنوش

 

دوست دارم سينه ام را بشكافم،

قلبم را بيرون بكشم ودر دستانم بگيرم تا همه بتوانند ببينند.

 

 

زيرا كسي كه خود را براي خويشتن آشكار ميكند؛

آرزويي شگرف تر از آن ندارد كه ديگران دركش كنند.

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 22:54 :: توسط : فرنوش

در جلسه امتحانِ عشق
من مانده‌ام و یک برگۀ سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی..
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود!
در این سکوت بغض‌آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند!
و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد!
عشق تو نوشتنی نیست..
در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم!
وقت تمام است.
برگه‌ها بالا..


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 22:46 :: توسط : فرنوش

قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی 
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری…



ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 22:44 :: توسط : فرنوش


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 17:20 :: توسط : فرنوش

خدایا !!!

حواست هست,,,

صدای هق هق گریه هام از همون گلویی میاد،

که تو از رگش بهم نزدیک تری...!!!

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 14:35 :: توسط : فرنوش

تنهایی را از سخن مترسکی فهمیدم که به کلاغ می گفت:

هر قدر دوست داری مرا نوک بزن،ولی تنهام نذار...


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 14:23 :: توسط : فرنوش

ما نسل بوسه های خیابانی هستیم!!
نسل خوابیدن با اس ام اس!!
نسل درد و دل با غریبه های مجازی!!
نسل غیرت روی خواهر ، روشنفکری روی دختر همسایه!!
نسل لایک و پوک از روی قرض!!
نسل کادو های یواشکی!!
نسل خونه خالی و دعوت شام!!
نسل پول ماهانه ی وی پی ان!!
نسل صف و دعوا!!!
نسل تف ، وسط پیاده رو!!
نسل هل ، توی مترو!!
نسل مانتو های تنگ!!!
نسل " شینیون " زیر روسری!!
 نسل کارگران پیر ؛مو رنگ کرده برای جوانی و پیشنهاد کار!!!
نسل شارژهای اینترنتی!!!
نسل " copy , paste "!!!
 نسل جمله های کوروش و دکتر!!!
نسل فتوشاپ!!!
  نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس!!!
نسل سوخته ، نسل من ، نسل تو!!!
یادمان باشد ، هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم!!!
بین عذاب هایمان ، مدام بگوییم ، یادش بخیر!!!


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 1:39 :: توسط : فرنوش

می گویند; شکستنی ، رفع بلاست...!!!

ای دل ، تحمل کن ، شاید حکمتی است...!



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 1:21 :: توسط : فرنوش

وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی،

که اگر تو را برهانم با من می مانی،

تو را از اندوه رهانیدم،اما باز مرا با دیگری شریک کردی!

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 1:4 :: توسط : فرنوش

در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند:

شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات . روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره

در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند. اما عشق،

تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانیکه دیگر چیزی از جزیره روی آب نمانده بود،

عشق تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد. در همین زمان او از ثروت که

با کشتی یا شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک خواست. “ثروت، مرا هم با خود می بری؟

ثروت جواب داد: “نه نمی توانم. مفدار زیادی طلا و نقره در این قایق هست. من هیچ جایی برای

تو ندارم.” عشق تصمیم گرفت که از غرور که با قایقی زیبا در حال رد شدن از جزیره بود کمک بخواهد.

“غرور لطفاً به من کمک کن.” “نمی توانم عشق. تو خیس شده ای و ممکن است قایقم را خراب کنی.

” پس عشق از غم که در همان نزدیکی بود درخواست کمک کرد. “غم لطفاً مرا با خود ببر.

” “آه عشق،آنقدر ناراحتم که دلم می خواهد تنها باشم.”شادی هم از کنار عشق گذشت

اما آنچنان غرق در خوشحالی بود که اصلاً متوجه عشق نشد. ناگهان صدایی شنید: ” بیا اینجا عشق.

من تو را با خود می برم.” صدای یک بزرگتر بود. عشق آنقدر خوشحال شد که حتی فراموش کرد

اسم ناجی خود را بپرسد. هنگامیکه به خشکی رسیدند ناجی به راه خود رفت. عشق که تازه

متوجه شده بود که چقدر به ناجی خود مدیون است از دانش که او هم از عشق بزرگتر بود پرسید:

” چه کسی به من کمک کرد؟” دانش جواب داد: “او زمان بود.” “زمان؟ اما چرا به من کمک کرد؟

” دانش لبخندی زد و با دانایی جواب داد که: “چون تنها زمان،بزرگی عشق را درک می کند.”

                                            


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 1:41 :: توسط : فرنوش

رنج بخشی از زندگی است;هیچ انسانی وجود ندارد که بدون رنج زندگی کرده باشد.

هر کس ناچار است صلیب خود را بر دوش بکشد..

وقتی که دریابیم صلیب ما نردبانی است که روح را فراتر می برد،

آنگاه رنج آزار دهنده نخواهد بود...

هر صلیبی مارا به قلب خدا نزدیکتر می کند...

((او)) در تمام رنجهایمان با ماست..

ما تنها رنج نمی بریم.




ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 1:21 :: توسط : فرنوش

ای عشق که مرا رها نمی کنی،من روح آزرده ام را به تو تکیه می دهم...

من هستی خود را که به تو مرهونم،به تو باز می دهم...

آن هستی که در اعماق اقیانوس تو جاری است،

                                 سرشارتـــر و فراوان تـــر بــــــــــاد*

ای سروری که از میان رنج مرا می جویی،

مرا توان آن نیست که قلبم را به روی تو ببندم...

در میان باران،رنگین کمان می جویم،و می دانم که قول تو بیهوده نبوده است:

                                 سحــرگاه اشکـــی نخواهد ریـــخت*

 

((جرج ماتسن))


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 22:33 :: توسط : فرنوش


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 تير 1391برچسب:, :: 17:18 :: توسط : فرنوش

هوش پای راست شما چقدر است؟

 

يك جراح استخوان مي گويد: به نظر من يك سري اعمال و حركات وجود دارد

 

كه مغز انسان قادر به انجام نيست و يا اينكه براي آنها     

 برنامه ريزي نشده است. تست زير اين نكته را ثابت‌مي‌كند.

تست زير نمونه‌ي از حركاتي است كه با انجام آن مغز درگير

و گيج مي‌شود. حتي اگر بارها و بارها اين عمل را انجام دهيد،

مغز با سرد گمي زياد همان نتيجه را نشان خواهد داد و‌ هيچ

تغييري بوجود نخواهد آمد.   يعني شما نمي‌توانيد، با سعي

و تمرين مداوم پاي تان را با هوش كنيد. چرا كه مغز شما

از قبل برنامه ريزي شده است. اين تست بسيار هيجان انگيز

تنها چند ثانيه طول مي‌كشد. باور كردني نيست،

ولي كاملا صحت دارد. همين حالا آن را امتحان كنيد:

-1 در حاليكه مقابل مانيتورتان نشستيد

(هر جاي ديگر مانند؛ صندلي، مبل...) پاي راستتان را كمي بالا آوريد

 

و در جهت عقربه‌هاي ساعت بچرخانيد

2-در همين حال با دست راست شماره فارسی6 را در هوا بنويسيد.

مسير چرخش پاي شما تغيير كرد نه؟!! يعني پاي شما خلاف

عقربه‌هاي ساعت شروع به چرخيدن كرد. درسته؟!!

هنوز دانشمندان علتي براي اين عكس العمل مغز پيدا نكرده‌اند.

در نتيجه هيچ‌كاري براي تغيير آن نمي‌توان انجام داد.

 

جالب بود نه؟!!.. 

شما مي‌توانيد بارها و بارها اين آزمايش را انجام دهيد

و بارها و بارها همان نتيجه را مشاهده كنيد!!!


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, :: 22:20 :: توسط : فرنوش

                        دو وقت دلم مي گيرد:

 

يكي وقتي با "بله" جواب مي دهي

 

  يكي وقتي "شما" صدايم مي كني

 

چگونه صدايت كنم كه با "جانم" جواب دهي؟

                                                          و "تو" صدايم كني؟


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, :: 1:40 :: توسط : فرنوش

سکوت توی گوشی تلفن،

سنگینترین سکوتهاست.

...نه از دستها کاری ساخته است...

...نه از چشمها...

 



ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, :: 1:28 :: توسط : فرنوش


می دانی،
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!




ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, :: 1:22 :: توسط : فرنوش

گریه هایم بی صداست،

عشق من بی انتهاست

رد پای اشکهایم را بگیر،

تا بدانی خانه عاشق کجاست


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, :: 1:7 :: توسط : فرنوش

خدای عزیزم
 
 اون کسی که همین الان مشغول خوندن این متنه،
 
 زیباست (چون دلی زیبا داره)،
 درجه یکه (چون تو دوستش داری بهش نظر کرده ای)،
 قدرتمند و قوی و استواره (چون تو پشت و پناهش هستی)
 
 
 و من خیلی دوستش دارم.
 
خدایا، ازت میخوام کمکش کنی زندگیش سرشار از همه بهترین ها باشه.
 خواهش میکنم بهش درجات عالی (دنیائی و اخروی) عطا بفرما
 و کاری کن به آنچه چشم امید دوخته (آنگونه که به خیر و صلاحش هست) برسه انشا ا... .
 خدایا، در سخت ترین لحظات یاریگرش باش,
 تا همیشه بتونه همچون نوری در تاریک ترین و سخت ترین لحظات زندگیش
بدرخشه و در ناممکن ترین موقعیت‏ها عاشقانه مهر بورزه.
 خداوندا، همیشه و هر لحظه او را در پناه خودت حفظ بفرما،
 هروقت بهت احتیاج داشت دستش رو بگیر (حتی اگه خودش یادش رفت بیاد
در خونت و ازت کمک بخواد)
 و کاری کن این رو با تمام وجود درک کنه که هر آن هنگام که با تو و در کنار تو قدم برمیداره و گنجینه یه توکل به تو رو توی دلش حفظ کرده، همیشه و در همه حال ایمن خواهد بود.
*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*
 از هم اکنون، زمان داره برات شمرده میشه!
در عرض 9 دقیقه حتما برات یه اتفاق خوشایندی خواهد افتاد یا یک خبر خوشی خواهی شنید...
(نه چون این متن رو خوندی یا خوندن این متن شانس میاره
یا ارسالش برای کسی باعث رسیدنه خبر خوش میشه ...
نه ......... صرفاً یک اتفاق خوش برات خواهد افتاد
به این خاطر که الان توی دلت میگی : خدایا توکل به تو )



ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 8:14 :: توسط : فرنوش

به سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند ...

گل آفتابگردان را گفتند:
چرا شبها سرت را پایین می اندازی؟
گفت : ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم

.
.
.
بسلامتی اون دختری که حاضره زیر بارون خیس بشه،

ولی‌ سوار ماشین هیچ پسری نشه ...
.
.
.
به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفیق منه
وقتی باختم گفت :
من رفیقتم ...
.
.
.
به سلامتی کسی که وقتی بهش زنگ میزنی و خوابه
ولی واسه اینکه دلت رو نشکنه میگه: خوب شد زنگ زدی؛ باید بیدار میشدم ...
.
.
.
به سلامتی اون بچه‌ای که شیمی‌ درمانی کرده همه ی موهاش ریخته
به باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس؟
باباش میگه قربونت برم از همه اونا تو خوش تیپ تری ...
.
.
.
به سلامتی اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته
بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی‌
انگشت کوچیکهٔ عشقم هم نیستی ...
.
.
.
به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن !
.
.
.
به سلامتی همه اوونایی که
دلشون از یکی دیگه گرفته
ولی برای اینکه خودشون رو آروم کنن
میگن بخاطر غروب پاییزه ...
.
.
.
بسلامتی با ارزش ترین پول دنیا "تومن"
چون هم تو هستی توش، هم من ...
.
.
.
به سلامتی اونایی که اگه صد لایه ایزوگامشون هم بکنن بازم معرفت ازشون چیکه میکنه ...
.
.
.
به سلامتی اونایی که دوسشون داریم و نمیفهمن !
آخرشم دق میدن مارو !
.
.
.
سلامتی همه کلاس اولی ها که تازه امسال یاد میگیرن سلامتی درسته نه صلامتی!
.
.
.
به سلامتی اون پسری که خواست آدم بشه ...
ولی یه دختر اومد تو زندگیش و نذاشت و بهش فهموند که
همیشه پای یک زن در میان است !
.
.
.
به سلامتی پسر بچه های قدیم که پشت لبشونو با ذغال سیاه می کردن
که شبیه باباهاشون بشن
نه مثل جوونای امروز که ابروهاشونو نازک می کنن که شبیه ماماناشون بشن !
.
.
.
به سلامتی کسیکه تو خیالمونه ولی بیخیالمونه ...
.
.
.
به سلامتی دوست خوبی که
مثل خط سفید وسط جاده است
تکه تکه میشه
ولی بازم پا به پات میاد ...
.
.
.
به سلامتی باغچه ای که خاکش منم گلش تویی و خارش هرچی نامرده ...
.
.
.
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه
میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش،
اما بچه اش خجالت میکشه
به دوستاش بگه که این پدرمه ...
.
.
.
به سلامتی نوشابه که خانواده داره و خیلی ها همینش هم ندارن !
.
.
.
به سلامتی سندباد که کل دنیا رو با یه شلوار کردی دور زد ...
.
.
.
به سلامتی سرنوشت که نمی‌شه اونو از سر نوشت ...
.
.
.
به سلامتی اون رفتگری که تو این هوای سرد و وانفسای بی عدالتی داره به عشق زن و بچه اش کوچه و خیابون رو جارو میزنه که یه لقمه نون حلال در بیاره ...
.
.
.
به سلامتی اون کارگری که از افتضاح اختلاس 3000 میلیارد تومانی خبر داره اما باز اول صبح بچه شو میبوسه و برای ماهی 200 هزار تومان پول حلال میره سر کار و عرق میریزه ...
.
.
.
به سلامتی اونهائی که دوستت دارم رو درک می کنند و اونو به حساب کمبودهات نمی ذارن ...
.
.
.
به سلامتی همه ی اونایی که مارو همین جوری که هستیم دوست دارن ...
.
.
.
به سلامتی دوست نازنینی که گفت: قبر منو خیلی بزرگ بسازین... چون دارم یه دنیا آرزو با خودم به گور میبرم !
.
.
.
و در آخر به سلامتی تو، که از همه بهترینی ...




ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:, :: 23:2 :: توسط : فرنوش

صادق هدایت در کتاب بوف کور خود می نویسد:


.. سی و هفت درد و عیب اساسی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد..!



در زندگی دردهایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورند و می زدایند،
این درد ها را نه می شود به کسی گفت
، و نه می توان جایی بیان کرد..!




به قسمتی از درد های اجتماعی ما ایرانیان توجه کنید:



1-اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.

2-اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم.

3-با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.

4-به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم.

5-بیشتر نواقص را می بینیم
، اما در رفع آنها هیچ اقدامی نمی کنیم.

6-
در هر کاری اظهار فضل می کنیم، ولی از گفتن "نمی دانم" شرم داریم.

7-کلمه "من" را بیش از "ما" به کار می بریم.

8-غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم.

9-بیشتر در گذشته به سر می بریم
، تا جایی که آینده را فراموش می کنیم.

10-از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی و حل بحران هستیم.

11-عقب افتادگی مان را به گردن دیگران و توطئه
آنها می اندازیم،
ولی برای جبران
آن قدمی برنمی داریم.

12-
دائما دیگران را نصیحت می کنیم، ولی خودمان هرگز به آنها عمل نمی کنیم.

13-همیشه
آخرین تصمیم را در دقیقه 90 می گیریم.

14-غربی ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند، ولی ما شاعر و فقیه!

15-زمانی که ما مشغول کیمیا گری بودیم
، غربی ها علم شیمی را گسترش دادند.

16-
زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم، غربی ها علم نجوم را بنا نهادند.

17-هنگامی که به هدف مان نمی رسیم،
آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بدبیاری می گذاریم،
ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل
آن نمی پردازیم.

18-
غربی ها اطلاعات متعارف خود را در دسترس عموم قرار می دهند،
ولی ما
آنها را برداشته و از همکارمان پنهان می کنیم.


19-
به مرده هایمان بیشتر از زنده هایمان احترام می گذاریم.

20-غربی ها و بعضا دشمنان ما، ما را بهتر از خودمان می شناسند.

21-در ایران کوزه گر از کوزه شکسته
آب می خورد.

22-فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم.

23-برای تصمیم گیری بعد از تمام بررسی های ممکن
، آخر کار استخاره می کنیم.

24-همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است.

25-به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست.

26-چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم.

27-به هنگام مدیریت در یک سازمان
، زور را به درایت ترجیح می دهیم.

28-
وقتی پای استدلالمان می لنگد، با "فریاد" می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم.

29-در غالب خانواده ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند، به جای اینکه به
آنها احترام بگذارند.

30-اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.

31-اکثرا "رابطه" را به "ضابطه" ترجیح می دهیم.

32-تنبیه برایمان راحت تر از تشویق است.

33-غالبا افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند.

34-
اول ساختمان را می سازیم، بعد برای لوله کشی، کابل کشی و غیره صدها جای آن را خراب می کنیم.

35-وعده دادن و عمل نکردن به
آن، یک عادت عمومی برای همه ما شده است.

36-
قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم، و بعد از آن حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم.

37-شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می دانیم

__._,_.___



ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:, :: 22:52 :: توسط : فرنوش

  در درون همه ما،خزانه‌ای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست،

 

  که می‌تواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند.

 

  پس از درون خود غافل نباشیم،که راه رسیدن به آرزوهایمان،

 

در خودمان نهفته است...



ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:, :: 14:7 :: توسط : فرنوش


شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد.

بیدار باش،،،من با سبدی پر از بوسه می آیم،

و آن را قبل از چیدن،روی گونه هایت می کارم،

تا بدانی ای خوبم،،،دوستت دارم*


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:, :: 13:57 :: توسط : فرنوش

بعد از من:

نگاهت را به کسی بدوز که قلبش برای تو بتپه

چشمانت را با نگاه کسی آشنا کن که زندگی را درک کرده باشه

سرت را روی شانه های کسی بگذار

که از صدای تپشهای قلبت تو را بشناسه

آرامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریاترین باشه

لبخندت را نثار کسی کن که دل به زمین نداده باشه

رویایت رو با چهره ی کسی تصویر کن

که زیبایی را احساس کرده باشه

چشم به راه کسی باش که تو را انتظار کشیده باشه

اما عاشق کسی باش که ،

تک تک سلولهای بدنش تقدس عشق را درک کند.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, :: 20:41 :: توسط : فرنوش

سخن از رفتن نيست ، ما همه مهمانيم

اين دو روز دنيا ، رفتني است مي دانيم

کاش در اين سفر هم ، سهم خوبي باشيم

يا از روز ازل ، من و تو ما باشيم

کاش که مي دانستيم ، ما همه مهمانيم

که در اين بي راهه ، مائيم که مي مانيم

اکنون که ما هستيم ،دل ها همه در خوابند

وقتي که بيداريم، آنگه ترانه مي خوانند

از ترانه شبنم من ، ستاره ها ديدم

در اين سفر با هم ، من کنايه ها ديدم

سخن از رفتن نيست ، ما همه مهمانيم

اين دو روز دنيا ، رفتني است مي دانيم


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 22 تير 1391برچسب:, :: 9:0 :: توسط : فرنوش

 يه ضرب المثل آموزنده هست كه مي گه:

مردن براي زني كه عاشقشي،

از زندگي باهاش آسون تره !!!!! ؟؟؟؟؟؟


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 24 تير 1391برچسب:, :: 20:10 :: توسط : فرنوش

نسل سوم ؛ بد شانس ترين نسل تاريخ ايران :‌


تو نوزادي شير خشک ناياب شده بود... تو بچگي هم دوران جنگ بود...

دوران تحصيل هم هر چي طرح بود رو ما امتحان کردن...

نظام قديم، نظام جديد، نظام خيلي جديد...

رسيديم دانشگاه سهميه ها بيداد کردن...

فارغ التحصيل شديم به خاطر زياد بودن جمعيت کار پيدا نشد...

خواستيم ماشين بخريم بنزين سهميه بندي شد!!!


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, :: 20:7 :: توسط : فرنوش

  وقتي کبوتري شروع به معاشرت با کلاغها مي کند

پرهايش سفيد مي ماند، ولي قلبش سياه ميشود.

دوست داشتن کسي که لايق دوست داشتن نيست،

اسراف محبت است...(دکتر شریعتی)

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, :: 19:56 :: توسط : فرنوش

ترکی:

گونده منه باش ووران،ایندی منه داش وورور...
ایندی منه داش ووران،اوزگلره باش وورور...
اوزگه اگر داش وورا،دردینه دوزمک اولار...
باخ بورا;سوز بوردادی،داشلاری یولداش وورور...!

فارسی:

اونی که هر روز به من سر میزد،امروز به من سنگ میزنه.
اونی که امروز به من سنگ میزنه،به بیگانه ها سر میزنه.
بیگانه اکه سنگ بزنه،دردشو میشه تحمل کرد.
ببین منو حرف من اینجاست،سنگهارو دوست میزنه.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, :: 14:12 :: توسط : فرنوش

                              فرشته اومدی از دور . . .


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, :: 14:6 :: توسط : فرنوش

چــه قـدر فــــــــاصـــلـه ایـنجــاسـت بــین آدمــهــا

چــه قـدر عـاطـفه تـنــهاســت بین آدمـهــا

کسی به حـــال شقـــایـــق دلـــش نمی ســـوزد

و او هـنـــوز شکـــوفــاســــت بین آدمـهــا

کســی به نیــت دل ها دعـــا نمـــی خـوانـــــد

غــــروب زمــزمـــه پــــیــداســــت بیــن آدمــهــا

چـه می شــــــود همه از جنـــــس آسمــان باشـــــیـــم

طلـــوع عشــق چــــه زیبـــاســـت بیــــن آدمهـــا

تمــــام پـنــجــره ها بـی قــــرار بـــــارانـنـد

چــه قــدر خشــــکی و صـــحراســت بیــن آدمهــا

بــه خـــاطــــر تـو ســـرودم چــــرا کـه تنــها تو

دلـت به وســـعت دریـــــــاســـــت بیــــن آدمهـــــا


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 23:54 :: توسط : فرنوش

خداحافظ همين حالا، همين حالا که من تنهام


خـداحافظ به شرطي که بفهمي تر شده چشمـام


خداحافظ کمي غمگين به ياد اون همه ترديد

به ياد آسموني که منو از چشم تومي ديد

اگه گفتم خداحافظ


نه اين که رفتنت سادست

نه اين که مي شه باور کرد


دوباره آخر جادست

خداحافظ واسه اينکه نبنديم دل به رويا ها

بدونيم بي تو با تو همینه جسم اين دنيا


،خـداحـافظـ خداحافظ هميـن حالا خـدا حافظ


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 23:40 :: توسط : فرنوش


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 23:18 :: توسط : فرنوش

اگردبير فارسي بودم نامت را اولين غزل از صفحه کتابها مي نهادم

اگر دبير جبر بودم عشق مجهول تو را بر قلب معلوم خودم بخش ميکردم

تا معادله محبت پديد آيد

اگر دبير هندسه بودم ثابت مي کردم که شعاع نگاهت چگونه از مرکز قلبم گذشت.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 23:15 :: توسط : فرنوش

شبي از شبها تو به من گفتي که شب باش;

من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود،

به اميدي که تو فانوس شب من باشي.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 23:12 :: توسط : فرنوش

من نشانی از تو ندارم،اما نشانی ام را برای تو می نویسم:

درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار!

خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو!

کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب آرزوهای رنگی ام!

درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن!

مرا می یابی...


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 23:9 :: توسط : فرنوش

خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.
او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 23:3 :: توسط : فرنوش


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 16:18 :: توسط : فرنوش

رضایت از زن

 

ملا در بالای منبر گفت : هرکس از زن خود ناراضی است بلند شود.

همه ی مردم بلند شدند جز یک نفر.

ملا به آن مرد گفت : تو از زن خود راضی هستی؟

آن مرد گفت : نه …

ولی زنم دست و پامو شکسته نمی تونم بلند شم!

*
www.asroneh.com
*


انشاالله...


ملانصرالدین روزی به بازار رفت تا دراز گوشی بخرد.

مردی پیش آمد و پرسید: کجا می روی؟ گفت:به بازار تا درازگوشی بخرم .

مردگفت: انشاءالله بگوی. گفت: اینجا چه لازم که این سخن بگویم؟

درازگوش در بازار است و پول در جیبم.

چون به بازار رسید پولش را بدزدیدند.
چون باز می گشت، همان مرد به استقبالش آمد و گفت: از کجا می آیی؟

گفت: از بازار می آیم انشاءالله، پولم را زدند

انشاءالله ، خر نخریدم انشاءالله و دست از پا درازتر بازگشتم انشاءالله!


*
www.asroneh.com
*


وظیفه و تکلیف


روزی ملانصرالدین بدون دعوت رفت به مجلس جشنی.
یکی گفت: “جناب ملا! شما که دعوت نداشتی چرا آمدی؟”
ملانصرالدین جواب داد: “اگر صاحب خانه تکلیف خودش را نمی‌داند.

من وظیفه‌ی خودم را می‌دانم و هیچ‌وقت از آن غافل نمی‌شوم.”


*
www.asroneh.com
*


علت نا معلوم


ملانصرالدین به یکی از دوستانش گفت: خبر داری فلانی مرده؟
دوستش گفت: “نه! علت مرگش چه بود؟”
ملا گفت: “علت زنده بودن آن بیچاره معلوم نبود چه رسد به علت مرگش!”


*
www.asroneh.com
*


دیرباور


روزی یکی از همسایه‌ها خواست خر ملانصرالدین را امانت بگیرد.

به همین خاطر به در خانه ملا رفت.
ملانصرالدین گفت: “خیلی معذرت می‌خواهم خر ما در خانه نیست”.

از بخت بد همان موقع خر بنا کرد به عرعر کردن.
همسایه گفت: “شما که فرمودید خرتان خانه نیست؛

اما صدای عرعرش دارد گوش فلک را کر می‌کند.”
ملا عصبانی شد و گفت: “عجب آدم کج خیال و دیرباوری هستی.

حرف من ریش سفید را قبول نداری ولی عرعر خر را قبول داری.”


*
www.asroneh.com
*


گریه بر مرده


روزی ملانصرالدین به دنبال جنازه‌ی یکی از ثروتمندان می‌رفت و با صدای بلند گریه می‌کرد. یکی به او دالداری داد و گفت: “این مرحوم چه نسبتی با شما داشت؟”
ملا جواب داد: “هیچ! علت گریه‌ی من هم همین است.”



*
www.asroneh.com
*

کرامت ملا


روزی ملانصرالدین ادعای کرامت کرد.
گفتند “دلیلت چیست؟”
گفت: “می‌توانم بگویم الساعه در ضمیر شما چه می‌گذرد؟”
گفتند: “اگر راست می‌گویی بگو.”
گفت: “همه‌ی شما در این فکر هستید که آیا من می‌توانم ادعایم را ثابت کنم یا نه!”


*
www.asroneh.com
*


مهمان شدن ملانصرالدین


روزی ملانصرالدین به عده‌ای رسید که مشغول غذا خوردن بودند. رفت جلو و گفت “السلام یا طایفه‌ی بخیلان!”
یکی از آن‌ها گفت: “این چه نسبتی است که به ما می‌دهی؟ خدا گواه است که هیچ‌ یک از ما بخیل نیست.”
ملانصرالدین گفت: “اگر خداوند این طور گواهی می‌دهد، از حرفی که زدم توبه می‌کنم، و نشست سر سفره‌ی آن‌ها و شروع کرد به غذا خوردن.”


*
www.asroneh.com
*



ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 16:3 :: توسط : فرنوش


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 15:54 :: توسط : فرنوش

عشق یعنی به کسی اختیار بدی که نابودت کنه ،

اما اعتماد کنی که این کارو نمی کنه ..

اما میکنه !!

*******

هیچ شباهتی به یوسف پیامبر ندارم...

نه مرسلم، نه زیبایم، نه عزیز کرده ام،

نه چشم به راهی دارم...

فقط در چاه افتاده ام!!!

*******

برای خیانت ، هــــزار راه هــســــت،

اما هـیــچ کــــدام به انـــدازه تــــظـــاهـــر به دوست داشتن،

کــثـیــف نـیـســـت.

*******

مـــیخـــواهــــم...

این راهی که من و تو آمده ایم را...

از ابتدا ویران کنم...

تا هیچ کس ...

به اینجایی که ما رسیده ایم ...

نــــــــــــــــرسد !

*******

مدام گفتی خیالت تخت ..

من وفادارم!

و من چه ساده لوحانه ..

خیالم را تختی کردم

برای عشق بازی تو با دیگری ..

*******

اینبار ضربه ات چنان سهمگین بود...

که زخمی نشده...

فراموشی گرفت وجودم را ...




ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 15:30 :: توسط : فرنوش


۲روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که اصلا زندگی
نکرده است !
تقویمش پر شده بود و تنها ۲روز خط نخورده باقی مانده
بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای
بیشتری از خدا بگیرد.
التماس و در خواست کرد اما خدا سکوت کرد !
به پای فرشته ها پیچید اما باز هم خدا سکوت کرد!
فریاد زد و جارو جنجال براه انداخت... !
اما باز هم خدا سکوت کرد!
دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد....

وخدا سکوتش را شکست و گفت:بنده من !
یک روز دیگر هم رفت و تو تمام روز را با بدو بیراه
گفتن و جارو جنجال از دست دادی!

تنها یک روز دیگر باقی مانده است....

بیا این یک روزت را زندگی کن.
او با گریه گفت:اما با یک روز چکار می توان کرد؟
خداوند فرمود: آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه
کند گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در
نمی یابد هزار سال هم بکارش نمی آید*


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 15:16 :: توسط : فرنوش

زندگي برگ زرديست به نام عشق
آينه شكسته ايست به نام قلب
مرواريد غلطاني است به نام اشك
فرياد بلندي است به نام آه
در كوهستان چشمه ايست به نام دوست
در آن حوالي روديست به نام عشق
و اين رود به رودخانه اي مي ريزد به نام وفا
و سر انجام به دريايي مي ريزد به نام محبّت

*.*.*.*.*.*

نه به ابر نه به باد نه به اين آبي آرام بلند كه
تو را ميبرد اينگونه به ژرفاي خيال،من به اين جمله
نمي انديشم،اي سراپا همه خوبي تك و تنها به تو
مي‌انديشم .   

*.*.*.*.*.*

تاريکي غروب را به بهانه روشني طلوع فردا،
تلخي غمي که مي گذرد را به خاطر شيريني لحظه هايي
که مي آيد،
سختي فراق را به اميد وصال
و درد رنج رسيدن به معشوق را فقط به خاطر عشق
پذيرا هستم

*.*.*.*.*.*

زندگي با همه وسعت خويش مسلک ساکت غم خوردن نيست،
حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نيست،

اضطراب وهوس وديدن و ناديدن نيست،زندگي خوردن وخوابيدن نيست،
زندگي جنبش وجاري شدن است،زندگي کوشش و راهي شدن
است،از تماشاگه آغاز حيات تا به جايي که خدا مي داند .

*.*.*.*.*.*.

گفتمش بي تو چه ميبايد کرد ؟ عکس رخساره ي ماهش
را داد .. گفتمش همدم شبهايم کو ؟ تاري اززلف
سياهش راداد .. وقت رفتن همه روميبوسيد،به من
ازدور نگاهش راداد .. يادگاري به همه داد و به
من... انتظار سرراهش را داد...

*.*.*.*.*.*

همه چيز را بخاطر تو دوست دارم من غم را در سكوت
،سكوت را در شب،شب را در بستر ،بستر را براي
انديشيدن به تو دوست ميدارم من عشق را در اميد
،اميد را در تو ،تو را در دل، دل را در موقع تپيدن
به خاطر تو دوست دارم اي دوست من خزان را به خاطر
رنگش، و بهار را به خاطر شكوفه هايش و خدايي كه دل
را براي تپش ،تپش را در پاسخ ،پاسخ را در چشمان
قشنگ تو براي عصيان زندگي آفريد دوست دارم

*.*.*.*.*.*

ديگه دل با کسي نيست ..ديگه فريادرسي نيست...آسمون
ابري شده ...ديگه خار و خسي نيس....بارون از ابرها
سبکتر مي پره...هرکسي سر به سوي خودش داره...مثل
لاکپشت ..توي خودم قايم شدم..ديگه هيچي دلمو نميبره...                      
 

*.*.*.*.*.*

مي دوني چرا بين انگشتان دست فاصله هست؟ چون يه
روزي يه دستي پيدا مي شه كه اين فاصله رو پر كنه

*.*.*.*.*.*

روز توي جهنم همديگه رو مي بينيم تو به جرم اينكه
قلب من و دزديدي منم براي اينكه خدا رو ول كردم تو
رو پرستيدم          
 

*.*.*.*.*.*

تا حالا شده دوست داشته باشید یه نفر شما رو فقط
برای خاطر خودتون دوست داشته باشه ؟ نه بخاطر چیز
دیگه ای؟؟؟؟؟
حتما این حس تجربه کردید !!!
می دونید همه آدما به این نیاز دارند که یک عشق تو
زندگیشون داشته باشن...
اما ایا ما لایق عشق هستیم؟؟؟؟
جنبه اینو داریم که اگه یکی دوستمون داشت براش طاقچه
بالا نذاریم و خودمونو براش نگیریم؟
بیایید فقط دنبال بدست آوردن عشق کسی نباشیم ...
بلکه خود رو لایق عشق کنیم....
هر کسی لیاقت عشق رو نداره....بیایید لایق شویم...

*.*.*.*.*.*

راه انباشتن زندگی با عشق، بسیار ساده است اگر عشق
بیشتر می خواهید عشق بیشتر بدهید
انباشتن زندگی با عشق بسیار مهم است زیرا عشق تنها
حقیقت واقعی است

*.*.*.*.*.*

عاقلان نقطه پر گار وجودند ولی،عشق داند که دراین
دایره سرگردانند

*.*.*.*.*.*

چه قدر سخته وقتي پشتت بهشه دونه هاي اشک گونه هاتو خيس کنه اما مجبور باشي بخندي تا نفهمه هنوزم دوسش داري

*.*.*.*.*.*

چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ ديگري ببيني و هزار بار تو خودت بشکني و اون وقت آروم زير لب بگي : آه ، مرگ کجاييييي

*.*.*.*.*.*


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 14:58 :: توسط : فرنوش

باتو،همه ي رنگهاي اين سرزمين مرا نوازش مي کند
باتو،آهوان اين صحرا دوستان همبازي من اند
باتو،کوه ها حاميان وفادارخاندان من اند
باتو،زمين گاهواره اي است که مرا در آغوش خود مي خواباند
ابر،حريري است که برگاهواره ي من کشيده اند
وطناب گاهواره ام را مادرم،که در پس اين کوه هاهمسايه ي ماست در دست خويش دارد باتو،دريا با من مهربا ني مي کند
باتو، سپيده ي هرصبح بر گونه ام بوسه مي زند
باتو،نسيم هر لحظه گيسوانم را شانه مي زند
باتو،من با بهار مي رويم
باتو،من در عطر ياس ها پخش مي شوم
باتو،من درشيره ي هر نبات ميجوشم
باتو،من در هر شکوفه مي شکفم
باتو،من درمن طلوع لبخند ميزنم،درهر تندر فرياد شوق ميکشم،درحلقوم مرغان عاشق مي خوانم در غلغل چشمه ها مي خندم،درناي جويباران زمزمه مي کنم
باتو،من در روح طبيعت پنهانم
باتو،من بودن را،زندگي را،شوق را،عشق را،زيبايي را،مهرباني پاک خداوندي را مي نوشم
باتو،من در خلوت اين صحرا،درغربت اين سرزمين،درسکوت اين آسمان،درتنهايي اين بي کسي،
غرقه ي فرياد و خروش وجمعيتم،درختان برادران من اند و پرندگان خواهران من اند وگلها کودکان من اند و اندام هر صخره مردي از خويشان من است و نسيم قاصدان بشارت گوي من اند وبوي باران،بوي پونه،بوي خاک،شاخه ها ي شسته، باران خورده،پاک،همه خوش ترين يادهاي من،شيرين ترين يادگارهاي من اند.
بي تو،من رنگهاي اين سرزمين را بيگانه ميبينم
بي تو،رنگهاي اين سرزمين مرا مي آزارند
بي تو،آهوان اين صحرا گرگان هار من اند
بي تو،کوه ها ديوان سياه و زشت خفته اند
بي تو،زمين قبرستان پليد و غبار آلودي است که مرا در خو به کينه مي فشرد
ابر،کفن سپيدي است که بر گور خاکي من گسترده اند
وطناب گهواره ام را از دست مادرم ربوده اند و بر گردنم افکنده اند

بي تو،دريا گرگي است که آهوي معصوم مرا مي بلعد
بي تو،پرندگان اين سرزمين،سايه هاي وحشت اند و ابابيل بلايند
بي تو،سپيده ي هر صبح لبخند نفرت بار دهان جنازه اي است
بي تو،نسيم هر لحظه رنج هاي خفته را در سرم بيدار ميکند
بي تو،من با بهار مي ميرم
بي تو،من در عطر ياس ها مي گريم
بي تو،من در شيره ي هر نبات رنج هنوز بودن را و جراحت روزهايي را که همچنان زنده خواهم ماند لمس مي کنم.
بي تو،من با هر برگ پائيزي مي افتم.بي تو،من در چنگ طبيعت تنها مي خشکم
بي تو،من زندگي را،شوق را،بودن را،عشق را،زيبايي را،مهرباني پاک خداوندي رااز ياد مي برم
بي تو،من در خلوت اين صحرا،درغربت اين سرزمين،درسکوت اين آسمان،درتنهايي اين بي کسي،نگهبان سکوتم،حاجب درگه نوميدي،راهب معبد خاموشي،سالک راه فراموشي ها،باغ پژمرده ي پامال زمستانم.
درختان هر کدام خاطره ي رنجي،شبح هر صخره،ابليسي،ديوي،غولي،گنگ وپرکينه فروخفته،کمين کرده مرا بر سر راه،باران زمزمه ي گريه در دل من،
بوي پونه،پيک و پيغامي نه براي دل من،بوي خاک،تکرار دعوتي براي خفتن من،
شاخه هاي غبار گرفته،باد خزاني خورده،پوک،همه تلخ ترين يادهاي من،تلخ ترين يادگارهاي من اند.

« دکتر علي شريعتي »



ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 12:2 :: توسط : فرنوش

عمومي ترين نام درجهان محمداست

..........................................

اسم تمام قاره ها باهمان حرفي که آغازشده است
پايان مي يابد

...........................................

مقاوم ترين ماهيچه دربدن زبان است

...........................................

چشمک زدن زنان تقريبا دو برابر مردان است

............................................
شما نمي توانيد با حبس نفستان خودکشي کنيد

............................................

محال است که آرنجتان را بليسيد!

............................................

وقتي که عطسه مي کنيد مردم به شما عافيت باش
مــــــي گويند چرا که وقتي عطــــــسه مي کنيد قلب
شما به اندازه يک ميليونيم ثانيه مي ايستد

...........................................

خوک ها به لحاظ فيزيک بدني قادر به ديدن آسمان
نيستند

...........................................

وقتي که به شدت عطسه مي کنيد ، ممکن است
دنـده شما بشکند و اگر عطسه خود را حبس کنيد
مــمکــن است يک رگ خــــوني در ســر و يا گردن
شما پاره شود وشما بميريد!

..........................................

جليقه ضد گلوله،ضدآتش،برف پاک کن هاي شيشه
جلوي اتومبيل و چاپگرهاي ليزري توسط زنان اختراع
شدند*

..........................................

تنها غذايي که فاسد نمي شود عسل است

..........................................

کروکوديل نمي تواند زبانش را به بيرون دراز کند

..........................................

حلزون مي تواند سه سال بخوابد

..........................................

تمامي خرس هاي قطبي چپ دست هستند

..........................................

درسال 1987خطوط هوايي امريکن اير لاينز توانست با
حـــذف يک دانه زيتون از هـــــر ســـالاد سرو شده در
پروازهاي درجه يک خود ،چهل هزار دلار صرفه جويي
کند

.........................................

فيل ها تنها جانوراني هستند که قادر به پريدن
نيستند

.........................................

در40000سال قبل ، هيچ حيواني اهلي نبود

.........................................

به طور متوسط ،مردم آنقدر از عنکبوت ها مي ترسند
که نمي توانند آن ها را بکشند

.........................................

مورچه هميشه بر روي سمت راست خود
سقوط مي کند

........................................

قلب انسان فشاري کاني ايجاد مي کند تا به فاصله
سي فــوتي تقريبا 8 مترخون را به خارج از بدن پمپاژ
کند

........................................

موش هاي صحرايي چنان سريع تکثير مي کنند، که
در عرض 18 ماه دو موش صحرايي قادرند يک ميليون
فرزند داشته باشند

.......................................

صندلي الکتريکي توسط يک دندانپزشک اختراع شد

.......................................

استفاده از هدفون در هر ساعت،باکتري هاي موجود
در گوش شما را تا 700 برابر افزايش مي دهد

........................................


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, :: 22:37 :: توسط : فرنوش

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.

             * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.

             * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آنچه جذاب است سهولت نيست، دشواري هم نيست،

بلکه دشواري رسيدن به سهولت است .

              * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتي توبيخ را با تمجيد پايان مي دهيد، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر مي کنند،

نه رفتار و عملکرد شما

              * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سخت کوشي هرگز کسي را نکشته است، نگراني از آن است که انسان را از بين مي برد .

              * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *    

اگر همان کاري را انجام دهيد که هميشه انجام مي داديد، همان نتيجه اي را مي گيريد که هميشه مي گرفتيد .

               * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

افراد موفق کارهاي متفاوت انجام نمي دهند، بلکه کارها را بگونه اي متفاوت انجام مي دهند.

               * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   

پيش از آنکه پاسخي بدهي با يک نفر مشورت کن ولي پيش از آنکه تصميم بگيري با چند نفر .

               * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *     

کار بزرگ وجود ندارد، به شرطي که آن را به کارهاي کوچکتر تقسيم کنيم .

               * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *     

کارتان را آغاز کنيد، توانايي انجامش بدنبال مي آيد .

               * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *     

انسان همان مي شود که اغلب به آن فکر مي کند .

               * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *     

همواره بياد داشته باشيد آخرين کليد باقيمانده، شايد بازگشاينده قفل در باشد

              * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تنها راهي که به شکست مي انجامد، تلاش نکردن است .

             * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *     

دشوارترين قدم، همان قدم اول است .

             * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *     

عمر شما از زماني شروع مي شود که اختيار سرنوشت خويش را در دست مي گيريد .

             * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *   

آفتاب به گياهي حرارت مي دهد که سر از خاک بيرون آورده باشد .

             * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *     

وقتي زندگي چيز زيادي به شما نمي دهد، بخاطر اين است که شما چيز زيادي از آن نخواسته ايد .

             * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *     

من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.

            * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, :: 21:41 :: توسط : فرنوش

ز کويت رفتم و الماس طاقت بر شکستم،برو با يار خود بنشين که من بارِ سفر بستم

که بعد رفتنم جانا هزار افسوس خواهي خورد،فلاني يار خوبي بود و من ،قدرش ندانستم

 *******************************

وقتي دلمو شکستي حس کردم بيشتر دوستت دارم

چون حالا دلم چندين تيکه داشت که هر کدوم جداگونه دوستت داشت*

 

********************************
هر انکه يار خواهد يار بسيار

وليکن فرق دارد يار با يار

دل من سايه لطف تو ميخواست

و گرنه سايه ديوار بسيار

**********************
به دردهم اگرخورديم قشنگ است ،به شانه بارهم برديم قشنگ است،

دراين دنياکه پايانش مرگ است ، براي هم اگرمرديم قشنگ است

******************************

 نه بلبل خواهد از بستان جدايي،نه گل دارد خيال بي وفايي،

اگر گفتي مرا الان چه حاليست!ميان قلب من جاي تو خاليست

********************************

کو طبيبي تا شکافد قلب خونين مرا/تا ببيند من نمردم عشق تو کشته مرا

********************************

 کوتاهترين فاصله براي گفتن دوستت دارم يک لبخند است،يک دنيا لبخند براي تو

********************************

خواستي فراموشت کنم به اين سايت مراجعه کن Www.to-khab-bebinin.com

********************************

 
خداوند همه چيز راجفت آفريد:جزدماغ ودهن وقلب،مى دونى چرا؟

چون بايدبراى خودت يک هم نفس،يک هم زبان ويک هم دل پيداکنى

********************************





ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, :: 21:9 :: توسط : فرنوش

آبی تر از آنم که بی رنگ بمیرم.از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم.من آمده بودم که تا مرز رسیدن همراه
تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم.تقصیر کسی نیست که اینگونه بمیرم.شاید که خدا خواست که دلتنگ
بمیرم.

***********************
هفت چیز انسان را از پای در می آورد و هلاک میسازد:1-سیاست بدون شرف 2- لذت بدون وجدان
 3- پول بدون کار  4-شناخت بدون ارزشها 5- تجارت بدون اخلاق 6- دانش بدون انسانیت 7- عبادت بدون
فداکاری

***********************
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت.بيچاره از اين عشق،سوختن آموخت.فرق منو پروانه در
اينست،پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت

***********************
دنيا سه اصل دارد: 1خاطرات 2غم 3عشق

بااولي زندگي کن،دومي را به خاطر سومي تحمل کن.

***********************
 

تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي.مي توانم تو را خط خطي کنم آن وقت
در زندان خطهايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي
هاي يادت رنگ مي زنم.

***********************
زندگي عشق است .عشق افسانه نيست.آنکه عشق را آفريد ديوانه نيست. عشق آن نيست که
کنارش باشي!عشق آن است که به يادش باشي.

***********************

در عشق، ابهامي وجود ندارد ـ ابهام، در ماست. نه تشريفاتي در عشق هست و نه فرضياتي فلسفي.
 
عشق، رهيافتي ساده و مستقيم به زندگيست.

***********************

زندگي سه چيز است : 1. اشكي كه خشك مي شود . 2. خنده اي كه محو مي شود . 3. يادي كه در
ديار فراموشي مي ماند.

***********************
اگه کسي رو دوست داري نه براش ستاره باش نه آفتاب،چون هردوشون مهمون زود گذرند. پس براش
آسمون باش که هميشه بالاي سرش باشي.

***********************

هرکسي چه گلي دوست داره؟؟؟

نجار گل ميخک ، دندانساز گل مينا ، سارق گل شب بو ، چشم پزشک
گل مژه ، منجم گل کوکب ، قصاب گل گاو زبان ، روزنامه فروش گل کاغذي ، پارچه فروش
گل اطلسي ، مسئول باغ وحش گل ميمون و من .... گلي را که بوي تورو بده.

***********************

دكتر شريعتي:دنيا را بد ساخته اند......... كسي را كه دوست
داري،تورادوست نمي دارد. كسي كه تورا دوست دارد،تو دوستش نمي
داري اما كسي كه تو دوستش داري و او هم تو را دوست دارد به رسم و
آئين هرگز به هم نمي رسند و اين رنج است. زندگي يعني اين. . .



ارسال شده در تاریخ : جمعه 16 تير 1391برچسب:, :: 12:47 :: توسط : فرنوش

اعتبار آدمها به حضورشان نیست

به دلهره ای است که در نبودنشان درست می کنند . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

  خدایا مرا ببخش به خاطر تمام درهایی که کوبیدم و خانه ی تو نبود.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدا را دوست بدارید

حداقلش این است که یکی را دوست دارید که روزی به او می رسید . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بچه که بودیم بستنیمان را گاز می زدند قیامت به پا می کردیم!

چه بیهوده بزرگ شدیم... روحمان را گاز میزنند می خندیم!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد.((گوته))

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دوست خوب مثل چراغ توتاریكیه

اما یادت باشه به روشنایی رسیدی دورش نندازی


  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زخم که می خـوری ، مـزه مـزه اش کن!

حـتمـا نمکش آشناست...!


ارسال شده در تاریخ : جمعه 16 تير 1391برچسب:, :: 12:40 :: توسط : فرنوش

درباره وبلاگ
دوست عزیز از این که این وبلاگ را برای دیدن انتخاب کرده اید،سپاس . مردم شهر سیاه،خنده هاشون همه از روی ریاست..دلشان سنگ سیاست.. ما در این شهر دویدیم و دویدیم،چه سود..هر کجا پرسه زدیم،خبر از عشق نبود.. و تو ای مرغ مهاجر که ازین شهر گذر خواهی کرد..نکند از هوس دانه گندم به زمین بنشینی...
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین وبلاگ ادبی و آدرس delestan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 92
بازدید هفته : 5629
بازدید ماه : 6430
بازدید کل : 26885
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
کد جستجوگر گوگل
Bahar-20 بهاربيست

تصاوير تصادفی

كد عكس تصادفی

Best Cod Music

دريافت كد در بهاربيست

فال عشق

دريافت كد بازی آنلاين تصادفی